محض خنده ...

یعنی موندم چی بگم:

یه مزاحم تلفنی دارم ...هی زنگ میزنه من فحشش میدم ...

سری آخر . که فحشش دادم ؛ اس ام اس زده :

کاری نکن دیگه زنگ نزنمااا...بی تقصیر

.

.

یه پسری منو ادد کرده ؛

قسمتی از چت:

پسره:سلام

من:سلام

پسره: نه مثل اینکه کم کم داره ازت خوشم میاد ...لبخند

.

.

دست دوستم یه گوشی ایفون دیدم حسودیم شد..اومدم خونه به مامانم میگم:

من یه اپل میخوام .یه لبخند مرموز زد . شب که بابام اومد، یه پلاستیک سیبه ، میگه :

تو فکرکردی من و بابات انگلیسی بلد نیستیم؟؟؟لبخند

.

.

اینم از تفریحات سالم ما دهه شصتی هااا:

بگو دوچرخه................سیبیل بابات میچرخه

بگو فرانسه........................بابات قد ادامسه

بگوخاک انداز.......................خودتو جلو بینداز

بگو متکا.........................بخور از این کتک ها

بگوچاقو................................برو بچه دماغو

بگواشرف.......................دلم برات قش رفتچشمکلبخند

.

.

رفتم تو کوه داد زدم:  یعنی از من خوشگل ترم هست؟

صدا اومد:هست هست هست...هیچی دیگه برگشتم خونهلبخند

.

.

مامان و بابام نشسته بودن  داشتن چایی میخوردن

به مامانم گفتم :

خوب حال میکنید دختر به این ماهی دارید

چند لحظه سکوت کردن و بهم خیره شدن

بابام یه آخی کشید و با افسوس به مامانم گفت:

چاییتو بخور...  منمردد

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

raziyeh
ساعت20:46---18 شهريور 1392
ممنون واقعا قشنگ بود

yasna
ساعت2:38---13 شهريور 1392
خیلی باحال بود کلی خندیدم

مجد
ساعت20:03---12 شهريور 1392
دیووووووووونه ایی به خداااااااااههههههههه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 11 شهريور 1392 | 17:4 | نویسنده : نفس |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.